فیلم شهرک،پایتخت کژی و کاستی!
تاریخ انتشار: ۲ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۰۴۴۶۰
چرا باید چنین فیلمی را با این ریتم کند و کشدار تحمل کنیم؟ برای اینکه در نهایت با ملغمهای از تصاویر یأجوج و مأجوج، و اصلا بیربط با آن ایده تکراری اما جذاب اولیه روبهرو شویم؟
به گزارش مشرق، اتفاق قابل پیشبینی و غمانگیزی که البته در مقیاسی عجیب در فیلم «شهرک» رخ داده هدر رفتن ایدهای است که گرچه بکر نبوده و پیش از این نمونههایی از آن را در سینمای جهان و حتی ایران دیده بودیم، اما با این حال ایده همچنان جذاب و مستعد درآوردن درام و روایت و داستان خوبی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینجاست که حقیقت ارزش «فیلمنامه» و سرنوشتساز بودن یک فیلمنامه بجا و قابل دستاویز شدن برای ایدههای باقابلیت، بار دیگر هویدا میشود. ضربه اصلی فیلم شهرک از همین جاست. رها شدن همه چیز در برهوت یک اجرای بد، صحنههای پرتی و اضافه و بیدلیل، ریتم کند و کش آمدن همه چیز، خلل در روابط علی و معلولی، نافرجام ماندن گرهها، و البته معایب و اشکالات عدیده در قصه و روایت و فیلمنامه و کارگردانی و میزانسن و بازیها و سایر چیزهایی که دست به دست هم میدهند تا یک فیلم خوب را بسازند و در اینجا، دست به دست هم دادهاند تا یک ایده خوب را تباه کنند و به انحطاط بکشانند.
داستان فیلم «شهرک» به نویسندگی و کارگردانی علی حضرتی در ژانر خانوادگی و اجتماعی است. روایت «نوید فلاحتی»، جوانی علاقهمند به بازیگری است که در تست یک فیلم سینمایی بزرگ پذیرفته میشود و برای پیوستن به این پروژه باید شرایط غیر متعارفی مانند زندگی در یک شهرک را بپذیرد. شهرکی که همه بازیگران از جمله نوید قرار است چندماه قبل از فیلمبرداری، در آن نقش خود را تمرین کنند.
حکایت نوید فلاحتی که عاشق بازیگری است و حالا در آستانه موفقیت و بازی در فیلم یک کارگردان بزرگ قرار گرفته است.جوان علاقهمند به بازیگری که در تست یک فیلم سینمایی بزرگ قبول میشود و برای پیوستن به این پروژه و رسیدن به آرزوی خود یعنی بازیگر شدن، باید شرایط ویژه و تمرینهای روحی و روانی گروه بازیگران در شهرکی ایزوله شده را بپذیرد.
این خیلی نکته عجیب و غریبی است که کارگردان، درامش را اینچنین بدریتم و بیانتظام در وادی یک ایده که مرتبا هم کمرنگ و کمرنگتر میشود، رها کند به امان خدا! همان اتفاقی که در فیلم «شهرک» افتاده.
گویی شخصیت اصلی چندان برای فیلمساز هنوز شناخته شده نیست و خود فیلمساز در یک گیجی و منگی منحصربهفرد او را در ورطهای از اضمحلال میاندازد تا هر طور که میتواند دست و پا بزند و به هر کجا که بتواند و بخواهد و بشود، برسد و البته اینجاست که پای روایتهای مدرن و پست مدرن قلابی سینمای ایران لامحاله به میان میکشد و طبق معمول دوستان فیلمساز ما پشت چنین روایتها و ادعاها و افههای مخفی میشوند تا تاوان اشتباهات عجیب و انحرافات غریب و گاه حیرتآورشان را پس ندهند!
حتی بازی خوب ساعد سهیلی و تلاشهای او هم اثر نمیکند و اتفاقا تبدیل به ضد خود میشود. و جالب و تأسف انگیز اینکه یک چنین رویکردی تقریبا و بلکه تحقیقا در فیلم قبلی همین کارگردان جوان یعنی «سازهای ناکوک» هم در مقیاس و مراتبی نسبی رخ داده بود.
مخاطب آن فیلم از همین سوراخهایی گزیده و اذیت میشد که از «شهرک». فقدان تلقی درست، قابل قبول، استاندارد و کیفی از مفاهیم و موضوعات مهمی همچون ریتم، روایتگری، درام پردازی، اجرای ایدههای ذهنی، تداخل و تضاد،گرهافکنی و گشایش، و از همه مهمتر فهم این نکته اساسی و اصولی که تبدیل و تبدل از «ایده» به «قصه» و از قصه به «درام» و به خصوص «فیلمنامه»، روند بسیار مهم و تعیینکنندهای است که باید بیشترین وقت و هزینه و دقت و کاربلدی را برایش صرف نمود، باعث میشود فیلمهایی از این دست به کرات و دفعات فراوان در طول سالهای گذشته تولید و اکران شوند و شکست بخورند!
اما در عین حال فیلم «شهرک» رویکردهای اعجاببرانگیز دیگری هم به لحاظ ریتم، فلسفه قصه، روند منتهی به پایانبندی، حفرههای فیلمنامه ای، رها شدن شخصیتها و پیرنگها در برهوت داستان، و از همه مهمتر ابتر ماندن هویت اصلی و «نمادپردازانه» پیرنگ اصلی دارد. اصلا معلوم نیست چرا چنین پایانبندی را برای قصه انتخاب کردهاند و اصلا این «نقش»بازی کردن بوده یا در تداوم آن استحاله، غایت مطلوب فیلمساز، تغییر ماهیت داده؟ چرا که فیلم و مسیری که روایتش طی میکند چنین شائبهای را در ذهن مخاطب به وجود میآورد!
چه چیزی در فیلم تعبیه شده که این حجم از پلانها و سکانسها و مکثها و لحظات اضافه را توجیه و قابل تحمل کند؟ هیچ!
چرا باید چنین فیلمی را با این ریتم کند و کشدار تحمل کنیم؟ برای اینکه در نهایت با ملغمهای از تصاویر یأجوج و مأجوج، و اصلا بیربط با آن ایده تکراری اما جذاب اولیه روبهرو شویم؟
همه این اتفاقات، همانطور که گفتیم قابل پیشبینی و غمانگیز، البته در مقیاسی عجیب در فیلم «شهرک» رخ داده و باعث هدر رفتن ایدهای است که گرچه بکر نبوده و پیش از این نمونههایی از آن را در سینمای جهان و حتی ایران دیده بودیم، اما با این حال ایده همچنان جذاب و مستعد درآوردن درام و روایت و داستان خوبی است. ایدهای که در این فیلم به شکل وحشتناکی مضمحل میشود و از دست میرود.
وقتی به حقیقت ارزش «فیلمنامه» و سرنوشتساز بودن یک فیلمنامه بجا و قابل دستاویز شدن برای ایدههای با قابلیت، توجه نشود، که در این فیلم نشده، همین اتفاقی رخ میدهد که در این شهرک فرسوده و ایزوله و بیصفا رخ داده است!
منبع: مشرق
کلیدواژه: قیمت ساعد سهیلی شهرک فیلم شهرک علی حضرتی خودرو قیمت های روز در یک نگاه حوادث سلامت رخ داده یک فیلم ایده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۰۴۴۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمله به نونخ و آقاخانی: برای اینستاگرام سریال ساخته بودید؟
فصل پنجم سریال «نون خ» نشان داد دنبالهسازی سریالهای تلویزیونی دیگر رونق گذشته را ندارد، نمونهاش سری جدید «نون خ»! به همین بهانه روزنامه فرهیختگان در یادداشتی به نقد سریال سعید آقاخانی پرداخته است و این مجموعه تلویزیونی را ناموفق خواند.
در بخشی از این یادداشت میخوانیم:
* نون خ در فصل پنجم خود وامدار دو چیز است. یکی خاطرات خوش طرفدارانش از فصلهای قبلی، مثل قصه عشق سلمان و شیرین و امتیاز دیگرش کاراکترهایی هستند که لحن و قواره شان برای گفتن یک داستان جذاب تثبیت شده است. این امتیازهای ویژه برای یک سریال، اگرچه مزیت است، اما از طرف دیگر انتظارات را هم بیشتر میکرد. این انتظار به حقی از طرفداران این سریال بود که اگر سازندگان نون خ، ایده قابل توجه و پیشبرندهای نسبت به قبل ندارند، بهتر که اصلا سراغ قصهبافی و بیهودهگویی نروند.
* اما یکی از اشکالاتی که سریال نون خ در پنجمین گامش داشت، به همین نقطه برمیگشت. ایده اولیه اگرچه سروشکلی گرفته بود تا در چهارچوب اهداف سازمانی صداوسیما قرار بگیرد، اما آنچنان که باید نمیتوانست مخاطب را با خودش همراه کند. ایدهای که برای یک سریال ۲۵ قسمتی، موتور محرک پیشبرندهای نبود و برای همین نمیتوانست قوای واحدی برای انسجامبخشی به کاراکترها و خردهروایتها شکل دهد.
* کارگردانی سکانسهای جادهای و داخل مینیبوس کار سادهای نیست و نویسنده و کارگردان سریال با گنجاندن و خلق لحظات کمیک تلاش کردند تا این بخشها خستهکننده و کسالتبار نشود، برای این کار ترفندهایی هم به کار بردند، اما تکرار بیش از حدشان به خصوص در ۵ قسمت اول، ملالآور شده بود تا جایی که حس میشد آدمها و شوخیها درون هر قصه کش آمده است. با این حال فصل پنجم نون خ خرده اتفاقات و سکانس وایرالی برای فضای مجازی کم نداشت؛ سکانسهایی که اگر از دل قصه حذف میشدند به کلیت اثر آسیبی نمیزد.
tags # نون خ سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟